بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

دختر بی همتای ما

22 ماهگی عروسک خونه

دخترم گل قشنگم بیست و دومین ماهگرد تولدت هم مثله همیشه خیلی زود رسید ..بدون اینکه تونسته باشم از تمام لحظاتش لذت ببرم و یا حتی بتونم مطمئن باشم سالها بعد این روزها رو با جزییاتش به خاطربیارم عزیز دلم انقدر توی این ماه پیشرفت زبانی داشتی که دیگه نمی دونم از کدوم شیرین زبونیات بگم چون ماشالا مثله بلبل حرف می زنی و دیگه کلمه ای نیست که ما بگیم و تو تکرار نکنی !چندتا از جملات پرکاربرد این روزات : وقتی کار بد می کنی و الکی خودمون رو به گریه می زنیم می گی  آخی چی شده الهی بمیرم یا می گی اشکاشو برم !صبح تا چشماتو باز می کنی بهم می گی مامانی پاشو دیگه صبونه چی می خوری دنت می خوای ؟!!هرکسی پشت تلفن بخواد باهات حرف بزنه اول بهش می گی سلام خ...
27 بهمن 1392

شیطون اما شیرین !

دختر ناز مامانی این پست می خوام از شیطونی ها و کنجکاوی های تمام نشدنی ات بنویسم که وقتی بزرگ شدی اینو بدونی خیلی هم دختر مظلوم و آرومی نبودی و تا تونستی بدی کردی وآتیش سوزوندی ! البته می دونم این طبیعت یک بچه در مرز دوسالگیه که نسبت به محیط اطرافش کنجکاو باشه ولی واقعا باید بگم بعضی وقتا از این همه شیطنت خسته می شم و کم می یارم!شایدم این از بد شانسی توئه که من به مرتب و تمییز بودن خونه خیلی حساسم و وقتی می بینم کار تو از صبح تا شب فقط بهم ریختن زندگیه کم تحمل می شم و گهگداری هم دعوات می کنم که البته دارم سعی می کنم کمی بی تفاوت تر باشم تا شاید تو هم به مرور دست از خرابکاری برداری!!   چند نمونه از شیطونی هات گل دختر مامانی : &n...
14 بهمن 1392
1